سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینجا هنوز مال من است!

نوشته‌های کپی پیست هم نعمتی است!

دیروز دنبال این نوشته بودم که سر از این‌جا در آوردم. و انگار دلم برای این‌جا تنگ شده باشد.

راستش را بخواهی با این‌که این‌جا همیشه برای من وبلاگ دوم یا حتی بعضی وقت‌ها وبلاگ سوم بود، ولی برایم خاطره‌انگیز بود.

خودم فکر می‌کنم شروعش و خاطرات اردوی طهورایش خاطره‌انگیزش کرده است.

دیروز وقتی داشتم سرک می‌کشیدم لا به لای یکی دو تا پست این‌جا و هوس خواندن کامنت‌های خصوصیش به سرم زد، تازه فهمیدم مدت‌هاست نه نام کاربری این‌جا را می‌دانم نه پسووردش را.

هر چه هم به ذهنم رسید امتحان کردم اما نشد که نشد! حس بدی بود گم کردن کلید جایی که زمانی نوشته‌هایت را تویش ذخیره کرده بودی...

الان که توی صفحه مدیریت دارم مثل قدیم‌ها برای خودم می‌نویسم، انگار یک چیزی ته ته دلم بدش نمی‌آید باز دستی به سر و روی این‌جا بکشم.

حیف که امیدی به خودم ندارم. هزار بار گفته‌ام باز شروع می‌کنم به نوشتن و هر بار نهایتا یکی دو پست دوام آورده وگرنه می‌گفتم دلم می‌خواهد باز بنویسم!


» نظر