هوس است دیگر چه می شود کرد؟
گاهی روزها صبح که از خواب پا میشوی بد اخلاقی. بد اخلاق که نه، یک حس بی حوصلگی، کسالت... چه میدانم! فقط مثل هر روز سرحال نیستی و حوصله نداری. و بدی ماجرا اینجاست که هر چه قدر هم فکر میکنی نمیفهمی این بی حوصلگی و حس غرغرانه، از کجا و چرا آمده سراغت.
امروز از همان روزهای لعنتی است انگار. برای اینکه سرگرم شوم و یادم برود شروع کردم به ولچرخی بین فایلهای کامپیوتر... و بعد مرور نوشتههای قدیمی. و انگار یکدفعه یادم افتاد زمانی مینوشتم... و چه قدر زیاد هم می نوشتم و انگار مدتهاست یادم رفته نوشتن و مهمتر اینکه یادم رفته وقتی بیحوصله و بدقلق میشدم برای خودم و دلم می نوشتم.
چه کار میشود کرد؟ هوس نوشتن وحشتناک است! هوس کردم دست به قلم کیبرد شدن را. یا حتی بهتر است بگویم هوس کردم پست نوشتن را!
هوس است دیگر چه می شود کرد؟
کلمات کلیدی :
» نظر