سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حصر خانگی و خلع لباس

مسجد محل ما یک جورهایی می شود گفت مسجد جامع شهرکمان هم هست.

حاج آقایی که پیشنماز مسجد بود از اول ساخت این مسجد انگار همین جا پیشنماز بود و زن و بچه اش هم همیشه ی خدا در همه ی برنامه ها یافت می شدند. اصلا مسئول بسیج خواهران همسر حاج آقا بود و... تا این که سر انتخابات ریاست جمهوری این حاج آقای مسجد ما یک کمی شد جزء خواص بی بصیرت و مردم هم که شدیدا جزء عوام با بصیرت بودند و کمی هم از قبل از اوضاع مسجد ناراضی بودند، نمی دانم چه کار کردند که حاج آقا را از پیشنمازی مسجد برداشتند و یک پیشنماز جدید معرفی شد.

ما هم که از قضای روزگار ساختمان رو به رویی این حاج آقا می نشستیم و در ایاب و ذهاب ها یکی در میان یا خودشان را می دیدیم یا حاج خانمشان را،‌کم کم دیگر هیچ کدامشان را ندیدیم. مسجد را که اصلا دیگر نگو. بالکل تحریمش کرده بودند.

چند وقت پیش حاج آقا را دوباره دیدم پالتویی پوشیده بود و با یکی دو نفری جلوی در ساختمانشان گرم صحبت بود. کمی تعجب کردم از این تغیییر سبک، ولی با خودم گفتم خب هوا سرد است و پالتو پوشیده و ...

تا دیروز که دوباره حاج آقا را دیدم. داشتم شاخ در می آوردم. حاج آقا که تا وقتی امام جماعت مسجد بود همیشه ملبس بود،‌ یک کاپشن چرم تنش بود که اصلا به تیپش نمی خورد.

اصلا نمی فهمم این برکنار شدن از پیشنمازی مسجد این قدر مهم بود که اول خانواده شان را حصر خانگی کردند و حالا خودشان را خلع لباس؟!


» نظر